جدول جو
جدول جو

معنی نفط سیاه - جستجوی لغت در جدول جو

نفط سیاه
(نَ طِ)
نفت سیاه. رجوع به نفت سیاه شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(نَ تِ)
نفت تصفیه نشده. باقی ماندۀ نفت طبیعی پس از استخراج بعضی از مشتقات از آن مانند نفت سفید، بنزین و غیره:
شتروار سیصد ز نفت سیاه
بیارند بر بارها تا دو ماه.
فردوسی.
از آتش برافروخت نفت سیاه
بجنبید از آن کآهنین بد سپاه.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
(نَ طِ یَهْ)
رجوع به نفت سیه شود
لغت نامه دهخدا
(خَطْ طِ)
خط شب. خط ازرق. خط سبز. خط چهارم از هفت خط جام جم را گویند. (از ناظم الاطباء) :
بجام عشق تو می تا خط سیاه دهند
منم که سر بخط آن خط سیاه نهم.
خاقانی.
، عالم غیب بنزد صوفیان. (یادداشت بخط مؤلف) ، خط سبز نورسته را گویند. (آنندراج) :
نرسته زآن خط گلگون خط سیاه هنوز
نخورده خسرو حسنت غم سپاه هنوز.
تأثیر (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(نَ تِ یَهْ)
نفت سیاه. رجوع به نفت سیاه و نفط سیاه شود:
گرچه در نفت سیه چهره توان دید ولیک
آن نکوتر که در آیینۀ بیضا بینند.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(نَ نَ دِ)
دهی است از دهستان سردارآباد بخش مرکزی شهرستان شوشتر در 9هزارگزی جنوب غربی شوشتر و 8هزارگزی جنوب جادۀ دزفول به شوشتر، کنارغربی رود شطیط، در دشت گرمسیری واقع و دارای 200 تن سکنه است. آبش از رود شطیط، محصولش غلات و شغل اهالی زراعت است. راه اتومبیل رو دارد و ساکنین آن از طایفۀ بختیاری هستند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا